سررسید دفتر روز است نه شب
عشق سودای شبانهست که دراز است و قلندر پیدا
جان به جانآفرین تسلیم نمیشود
بازگشت همه به سوی او نیست
دست به قنداق نمیرود
تفنگ غلاف میشود
جهان اصلا نمیچرخد، راه هم نمیرود
روز به شب نمینشیند
بهرام گور از پله بالا نمیرود
آهو به دست هیچکس آرام نیست
غزل در کوچه روانه نیست
معشوق همیشه پابرجاست
تکرار نمیشود همه چیز
شب وصل قبل از تولد نیست
عقل یک لاستیک فرسوده نیست، گیر کرده در گل و لای
مغز نیست یک مخابرات متروکه
آه که اینطور...
" استاد محسن نامجو "
سلام
خوبی؟
شب بخیر
قضیه این شعر چیه؟!
یا من خوابم میاد گیج می زنم یا شعر مشکل داره!!!
تا بعد بدورد
سلام
قربانت
نه شعر بسیار دیوانست
قربانت
سلام سروش
شعر جالبی بود
سلام شهلا
از جالب هم جالبتر
به قول اقا خامنه ای : به به به به
با قسمت اهو به دست هیچ کس ارام نیست خیلی حال کردم
منم با تو حال کردم جیگرم
راه هم نمىرود..
قشنگ بود..
واقعا ً!
راه هم نمیرود فعلا تاتی تاتی میکند
نخوندم...
میخونم...میام!
منظور؟
آه که اینطور :دی
:دی!
سلام
اینطوری شد ما را هم خبر کن بیدار شویم.
سلام
مگه خوابی؟
سلامم سروش جون:
خوبی؟؟؟
شعر واقعا پر مفهومی بود عزیزم..
و البته جالب...
این نوع شعر ها مخاطب خاص خودشو داره..
فردا روز دیگریست برای تو..
برای همه ی آنهایی که امید دارند به فرایی دیگر....
به امید فرداهای پر امید و موفقیت برای تو دوست عزیز...
سلام شهرزاد جون
مرسی
دست شاعرش درد نکنه
مرسی
قربونت
سلامم سروش جان:
بدو بیا که آپپپپپپپپپپپپپپپپپم بدو بدو بدو عقب نمونی...
بوووووووووووووووووووس:))))
حتما سر میزنم
ما لینک این آهنگ را میخواهیم لطفا ً!
چشم به زودی